alikocholo

Tuesday, January 21, 2003

سلام

Friday, August 02, 2002

هی من دوباره اومدم

Wednesday, March 27, 2002

آه

Sunday, March 17, 2002

وا...............

Thursday, February 21, 2002

مي دونيد چيه من نوشته هام رو توی د�ترم مي نويسم با اينکه سريع و راحت تايپ میکنم ولی حالش ندارم که تايپ کنم يعنی کو.. گشاديم می شه

لان سا عت 3:32 دقيقه است داشتم يواشکی يه کاری می کردم که که بابام بيدار شد شانس اوردم ن�هميد.

Sunday, February 17, 2002

اه آدم حال خودشم نمي �همه اصلا انگار تو دنيا ما ترکی صحبت می کنيم بابا نه نه جان نمان هم حر�های مارو نمی �همه آخه بريم به کی بگيم

Friday, February 01, 2002

اين دخترها عجب مو جوداتی هستند معلوم ن�ست يعنی ما که با لا خره ن�هميديم از سکس خو ششون م�ياد يا نه ندا هم با اين حر�هاش!!!!
چه حر�ا چه چيزا آدم شاخ در مياره
البته آدم نه ما!!!!!!

سلام آقا (شايدم خانوم) ما که نمی دونيم به هر حال ما ه هر روزی شديم از �ردا

Monday, January 07, 2002

سلام
شب است ماه می رقصد
ستاره نقره می پا شد
نسيم عطر شقايق ز لبهای هوس انگيز زن بوسه می گيرد
ولی من مرد تنها يم
نه کس بر دل تنها يم پای می نهد
نه کس بر قلب خشکم چنگ می سا يد
خداوندا تو می گ�تی که نامردان بهشتت را نمی بينند
ولی من ديده ام نامرد نامردی که با خون يتيما ن کاخ می سا زد
خداوندا تو می گ�تی اگر اهريمن شهوت بر انسان حکم �رمايد من او را بر صليب خويش مصلوب خواهم کرد
ولی من ديدهام چشمان شهوت بار ط�لی را که بر اندام لخت مادرش دزدانه می لغزد
خداوندا
اگر مردانگی اين است

نامرد نا مردم اگر دستی به قرانت بيالايم